نمایـــــش احســــــــاس با عکــــس (1) |
مثل وقتی که عاشقت شدم
باران می بارد،
فکر کنم
دوباره یکی
عاشقت شده...
یه وقتی هم هست
که مــــزه ی بودن یکی یه جوری رفته زیر دنـــدونت
که وقتی دوری ازش
همهچی میشه زهرمــــــــار .....!
برگ های پاییزی
سرشار از شعور ِ درخت اند
و خاطرات سه فصل را بر دوش می کشند
آرام قدم بگذار
بر چهره ی تکیده ی آن ها
این برگها حُرمت دارند...
درد ِ پاییز ،درد ِ ” دانستن ” است
خدا رو شکر خوشبختی ، چقدر این گفتنش سخته ....
هر کسی برای خودش خیابانی دارد
کوچه ای
کافی شاپی
و شاید عطری
که بعد از سالها خاطراتش گلویش را چنگ میزند
ايناي كه از خيابون يه طرفه رد ميشن ؛
هم چپ نگاه ميكن هم راست ،
اينا همونايي هستن كه هم از دشمن نارو خوردن !
هم دوست ... !!!
آدمـای دلتــــــــــنگ
وقتی خیلی بهشون خوش میگذره و میخندند
یهو سرشونو برمیگردونند اونوری
یکم ثابت میشن
یواش یواش چشاشــــــون پر از اشـــــــک میشه
میگویم: حواســ ــــ ــمــ هســ ـــتـــــ
کـ ـهـ خیلـــــ ـــے وقتــ استــــ نــ ـــگاهتـــ بـــــهـ تنهایــ ـ ــیمــ نیســ ــتــــ
خـــ ـودتــــــ را آزار مـے دهے یا مـــ ـــــرا ؟!!
در نقطهـ ای ، کمی دور ، کمی نزدیکـــــ
او نفس می کشد
همین کافی ستـــــــ ....
هرچند نمی دانم
روزی رویاهایت را با که شریک میشوی
اما هنوز..
شریک تمام بی خوابی های من تویی...
هــــــراس ....
يعنـي ...
مــن باشـم
تـــو باشـــي
ولی حرفی برای گفتن نباشد!!!!
و من چقدر پر از هراسم امروز....
این روز ها معاشرت می کنند و اسمش را می گذارند عشق....
تلخ تر از خود جدايی ها...
آنجايی است كه بعدها آن دو نفر مدام بايد وانمود كنند،
كه چيزی بينشان نبوده...
كه هيچ اتفاقی نيفتاده...
كه از همديگر هيچ خاطره ای ندارند...
کآش میدانستی کهـ من همــ پآ بهـ پآی تــــ ـــــو ، تمآمـــ ِ روزهآی بآرآنی رآ گریستمـــ ....
هزآر بآر ، از حوالی ِ گریهـ گذشتمـــــ
یکــ بآر همـــ نپرسیدی
زیر ّ اینهمهـ بآرآن چهـ میکنی ؟ ....
بَعضـــي اَشــکهــــا هَستَند بــــي دَليل
بــــي بَهانـِـــه
يــِـک دَفعــِــه اي
نِصفـــــِـــــــ شَبــــي
عـَـجيب، آدَم را آرام مـيکُنَند . .
سکــــوت و صبـــوري ام را...
به حساب ضعف و بي کسي ام نگذار...
دلم به چيزهايي پاي بند است..
که تـــــو يادت نمي آيد......
امان از این بوی ِ پاییز و آسمان ابری !
که آدم نه خودش میداند دردش چیست
و نه هیچکس ِ دیگری ...
فقط میدانی که هر چه هوا سردتر میشود ،
دلت آغوش ِ او را میخواهد...
امتیاز بدهید :
| امتیاز : 0موضوع : | بازدید : 1185
برچسب ها :
.: Weblog Themes By Pichak :.