جملات کوتاه عاشقانه واحساسی

 

 

 

 

ببين اين اسمش دله



اگه قرار بود بفهمه كه فاصله يعني چي



اگه قرار بود بفهمه كه نميشه


اگه قرار بود نشکنه 

ميشد مغز


دله


نميفهمه


اینقدر بازبون بی زبونی نشکنش

ميفهمي؟

 

يــــــــــــــــــــــــــــــاد بگير:

گاهي نبايد ناز كـــــشيد ؛


انتظاركـــــشيد ؛


... آه كـــــشيد ؛


درد كـــــشيد ؛


فرياد كـــــشيد ....


تـنهـآ بايد دست كـــــشيد و رفت ...

 

فکــر مي کــردم

در قلب تــ ـــ ـــو


محکومم به حبــس ابد !


به يکبــاره جــا خــوردم …


وقـــتي


زندان بان برســـرم فرياد زد:


هــي.


تــو


آزاديـــــ!


.


و صـــداي گامهاي غريبهـــ اي که به سلـــول من مي آمـــد

 



همه چيز خنده دار بود….


داشتن تو…!


بودن من ; ماندن ما….!!


رفتن تو…


اين همه آه….


گاهي از اين همه خنده گريه ام ميگيرد….

 

اي کاش با عشق نمي آمدي

تا با دلزدگي بروي


اي کاش


دوستانه مي آمدي


تا سلامي بگويي ، احوالي بپرسي


درددلي بکني


چاي نعناع بنوشي ، سيگاري با دود سبز بکشي


بوسه اي گرم بر گونه ام بزني


و بروي…


حال که اينچنين سرد مي روي


يادت باشد چيزي به جا نگذاري


مبادا برگردي وَ


اشکهايم را ببيني….

 

از يک عاشق شکست خورده پرسيدم:


بزرگ ترين اشتباه؟ گفت عاشق شدن


گفتم بزرگ ترين شکست؟ گفت شکست عشق


گفتم بزرگترين درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن


گفتم بزرگترين غصه؟ گفت يک روز چشم هاي معشوق رو نديدن


گفتم بزرگترين ماتم؟ گفت در عزاي معشوق نشستن


گفتم قشنگ ترين عشق؟ گفت شيرين و فرهاد


گفتم زيبا ترين لحظه؟  گفت در کنار معشوق بودن


گفتم بزرگترين رويا؟ گفت به معشوق رسيدن


پرسيدم بزرگترين آرزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهي سرد گفت:



                                ***(( مرگ))***

 

براي بعضي درد ها نه ميتوان گريه كرد


نه مي توان فرياد زد



براي بعضي درد ها فقط مي توان



نگاه كرد و بي صدا شكست


همين

 

 

 

 تا به حال شده دوست داشتنت را قورت بدهي… ؟!

لبخند بزني…

بي تفاوت باشي…؟

 

 

راه نفست راببندد،خفه ات کند…

هي دستت برود سمت گوشي…


برش داري…


نگاهش کني…


پرتش کني…..


شده يک آهنگ برايت شود روحِ يک لحظه…


بشود خاطره…


و هر چه تکرار شود ديوانه ترت کند…؟


شده بروي همان خياباني که با او رفته اي…

چند متر جا را هي بالا و پايين کني…


اشک بريزي و…

لذت ببري…


همانقدر که آن روز لذت بردي…؟


شده قسم بخوري ديگر کاري به کارش نداري…


اما يکهو در يک لحظه گوشي موبايل را برداري،پيغامي تايپ کني…


انگشتت برود سمت کلمه send…

منطقت بميرد، قلبت تند تند بزند و…send کني…؟


شده تمام روز را در انتظار يک جواب،بيقرار باشي…


نرسد اين جواب…


آخر گوشي را برداري واينطور بنويسي:"اشکالي نداره، اگه نميخواي جواب بدي،نده…


فقط ميخواستم بدونم خوبي؟همين…


مواظب خودت باش "شده باز جوابي نيايد…؟


باز بشکني…


هزار بار ديگر هم بشکني اما باز با دست و دلِ شکسته،

دوستش داشته باشي…؟


شده اين همه عاشق باشي…


 

فـرهنـگ لـغـتهــا



نـيـاز بـه ويــرايــش دارند



بـراي مـعني دلـتـنـگي



احتيـاج بــه ايــنهــمـه کـلمه نــيـســت,



دلتنـگي يــعنـــي


تـــو . . .

 

 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 1027
برچسب ها :

تاريخ : چهارشنبه 30 مرداد 1392 | 15:29 | نویسنده : |