جملات عاشقانه ومفهومی

 

نگاره: ‏چقدر دوست دارم که یکیو داشته باشم،ماله خود خودم،یکی که نگرانم باشه،یکی که براش مهم باشم...یکی که مثل تو پشتمو خالی نکنه...دلم یکی میخواد که وقتی بهش خوبی میکنم فکر نکنه محتاجشم،کسی که جواب محبتامو با محبت بده...دلم کسی رو میخواد که بتونم بهش ببالم...دلم کسی رو میخواد که جلو دیگران با افتخار بگم این ماله منه،این دنیای منه...دلم این روزا یه مرهم،یه دوست داشتن واقعی میخواد...یکی که رفیق باشه،یکی که دستاشو بگیرمو با هم یه عالمه قدم بزنیم...دلم یه دوست داشتن میخواد...دوست داشتنی که این روزا به این سادگی ها گیر نمیاد...=====ஜ۩۞۩ஜ=====فرزانه‏

چقدر دوست دارم که یکیو داشته باشم،
ماله خود خودم،
یکی که نگرانم باشه،
یکی که براش مهم باشم...
یکی که مثل تو پشتمو خالی نکنه...
دلم یکی میخواد که وقتی بهش خوبی میکنم فکر نکنه محتاجشم،
کسی که جواب محبتامو با محبت بده...
دلم کسی رو میخواد که بتونم بهش ببالم...
دلم کسی رو میخواد که جلو دیگران با افتخار بگم این ماله منه،
این دنیای منه...
دلم این روزا یه مرهم،یه دوست داشتن واقعی میخواد...
یکی که رفیق باشه،
یکی که دستاشو بگیرمو با هم یه عالمه قدم بزنیم...
دلم یه دوست داشتن میخواد...
دوست داشتنی که این روزا به این سادگی ها گیر نمیاد...

love love

زندگي را عاشقانه زندگي كن
اگر زندگی را عاشقانه زندگی کنی
جاودانگی را در لحظه های گذرا ، تجربه خواهی کرد
اگر زندگی را عاشقانه سپری کنی
دلت بستر رودخانه ی تمامی شعر های جهان خواهد شد
لطیف خواهی شد شفیق خواهی بود
آنگاه نه تنها خود سعادتمند خواهی زیست
بلکه وجودت برای دیگران نیز سعادتی خواهد بود
به یاد داشته باش آینده کتابی است که امروز می نویسی
پس چیزی بنویس که فردا از خواندن آن لذت ببری ....

نگاره: ‏خستگی های یک مرد درمانش آغوش یک زن استیک آغوش واقعییک آغوش ملموس و گرم ومهربانیک آغوش زنانه=====ஜ۩۞۩ஜ=====فرزانه‏

 

خستگی های یک مرد درمانش آغوش یک زن است

یک آغوش واقعی

یک آغوش ملموس و گرم ومهربان

یک آغوش زنانه

 

نگاره: ‏باید باور کنیمتنهاییتلخ‌ترین بلای بودن نیستچیزهای بدتری هم هستروزهای خسته‌ایکه در خلوت خانه پیر می‌شوی ...و سال‌هاییکه ثانیه به ثانیه از سر گذشته است.تازهتازه پی می‌بریمکه تنهاییتلخ‌ترین بلای بودن نیستچیزهای بدتری هم هستدیر آمدن!دیر آمدن!چارلز بوکوفسکی‏

باید باور کنیم
تنهایی
تلخ‌ترین بلای بودن نیست
چیزهای بدتری هم هست
روزهای خسته‌ای
که در خلوت خانه پیر می‌شوی ...
و سال‌هایی
که ثانیه به ثانیه از سر گذشته است.
تازه
تازه پی می‌بریم
که تنهایی
تلخ‌ترین بلای بودن نیست
چیزهای بدتری هم هست
دیر آمدن!
دیر آمدن!

نگاره: ‏شايد روزي به هم برسيمكه ديگر هيچكدام را توان از نو شروع كردن نباشدشايد روزي به هم برسيم كه هردو خسته باشيماز جستجو، از، انتظار، از نا اميدي ، از سرنوشتو دست روزگار چنان گرفتارمان كرده باشدكه تنها به لبخندي و سلامي مختصر اكتفا كنيمشايد آنروز تنها به چشم يك آشناي ديرين به هم بنگريمنه آن معشوقي كه دل همواره پي ديدنش مي تپيدشايد روزي كه به هم ميرسيمخواسته يا ناخواسته چنان حصاري بينمان شكل گرفته باشدكه حتي خاطرات خوش گذشته نيز قادر به برداشتن آن نباشداز چنين روزي سخت در هراسم...م س ی ح‏

 

شايد روزي به هم برسيم
كه ديگر هيچكدام را توان از نو شروع كردن نباشد
شايد روزي به هم برسيم كه هردو خسته باشيم
از جستجو، از، انتظار، از نا اميدي ، از سرنوشت
و دست روزگار چنان گرفتارمان كرده باشد
كه تنها به لبخندي و سلامي مختصر اكتفا كنيم

شايد آنروز تنها به چشم يك آشناي ديرين به هم بنگريم
نه آن معشوقي كه دل همواره پي ديدنش مي تپيد
شايد روزي كه به هم ميرسيم
خواسته يا ناخواسته چنان حصاري بينمان شكل گرفته باشد
كه حتي خاطرات خوش گذشته نيز قادر به برداشتن آن نباشد
از چنين روزي سخت در هراسم...

 

دلـتنگی‌هایـم را

زیـر دوش حمّــام می‌بَـرم،

بُـغـضـم را

میـان شُـرشُـر آبِ داغ می‌تـرکـانـم،

تا همـه فـکـر کننـد

قرمـزیِ چشمـانـم

از دم کـردنِ حمّـام است! 

نگاره: ‏هواشناسی انگار نمیداند !یک گوشه ی شهر ، هر شب بـارانیست !=====ஜ۩۞۩ஜ=====فرزانه‏

 

هواشناسی انگار نمیداند !

یک گوشه ی شهر ، هر شب بـارانیست !
 

 

چه پـــــر جـــــرأت و مغـــرور مـی شــود در بـرابــرت

.... کســـی که مـــی فهمــــــد

از تـــــــه دل دوسـتــــش داری .... !

خــود را نرنجــان ...

آنکـه بودنـت را قدر ندانست !

لایق حضــور در فکـرت هم نیست. !!!

 

نگاره: ‏مــــــــــــدتـهـاســـــــــــــــت . . .نـه بـــــــــه آمـــدن کـسـی دلـخـوشــــــــــــم ،نـه از رفـتــــــــــــن کـسـی دلـگـیـــــــــــــــــر ؛بـی کـسـی هـم عـالـمـــــــــــی دارد . . . !!!=====ஜ۩۞۩ஜ=====فرزانه‏

مــــــــــــدتـهـاســـــــــــــــت . . .
نـه بـــــــــه آمـــدن کـسـی دلـخـوشــــــــــــم ،
نـه از رفـتــــــــــــن کـسـی دلـگـیـــــــــــــــــر ؛
بـی کـسـی هـم عـالـمـــــــــــی دارد . . . !!!

 

 

از آنان که دوست دارید 
خاطره ای نگه دارید 
لبخندی ، حرفی ، نگاهی شاید
آدم است دیگر 
هوای سفر به سرش میزند 
شما می مانید و همه نداشته هایتان ....

 

 

توراگم کرده ام امروز

وحالا لحظه های من

گرفتار سکوتی سردوسنگین اند

و چشمانم که تا دیروز به عشقت می درخشیدند

نمی دانی چه غمگین اند...

چراغ روشن شب بود

برایم چشمهای تو .........

نمی دانم چه خواهد شد...

پرازدلشوره ام

بی تاب و دلگیرم

کجا ماندی که من بی تو

هزاران بار در یک لحظه می میرم...

 

معشـــــوقه ای پیداکرده ام به نام روزگار...

این روزهـــــا...

سخت مرا درآغـــــوش خویش به بازی گرفـــــته است !!!
سخت...

نگاره: ‏ﻣﯽ ﺧﻨﺪﻣـــ !ﺗﻈﺎﻫـــــﺮ ﺑﻪ ﺷـــﺎﺩﯼ ﻣﯿـ ـ ـﮑﻨﻢ !ﺣﺮﻓـــ ﻣﯿﺰﻧﻤـــــ ﻣﺜﻠـــ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﺎ ...ﺧﯿﻠﯿـ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺘـــــ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻣـــ !ﺧﯿﻠﯿـ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺘـ ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﯼ ﺳﮑﻮﺗـــــﺑﮕﯿـﺮﻡ !ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺒـــــــﺎﺭﻡ ﻭ ﮐﺴﯿـــ ﻧﭙﺮﺳﺪ ﭼﺮﺍ ....Saloomeh‏

 

گفتی: ما به درد هم نمی خوریم ، اما هرگز ندانستی ، که من تو را برای دردهایم نمی خواستم 

 

 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 2820
برچسب ها :

تاريخ : شنبه 19 مرداد 1392 | 15:59 | نویسنده : |