متن های عاشقانه غمگین

 تمام آرزوی امشب من ، ندیدن فرداست …

 


کابوس امشبم شده ای تو ؛ دوم شخص مفردی که زمزمه ی

دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد و حال میگوید برو …
تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم !



از وقتی رفته ای چشمانم را نبسته ام ، روی پلکم نشسته ای !
میترسم ببندم و دیگر نبینمت ؛ من تصویرِ بودنت را اینجا به چشمانم نشانده ام …



ماشین به راه افتاد … حس میکنم اما چیزی از من به جا مانده ؛ بر روی سینه می گذارم آهسته دستم را … جای دلم خالی!…



قحطی همدم است؛ من به خوشآمد گویی تابلوی خیابا
ن هم دلخوشم.



تمام زندگی ام را حراج کردم ولی او رفت و گفت : هیچ ارزانی بی علت نیست !



خسته ام از هر چیزی که نبودنت را به رخم می کشد …
از همه چیز !



تقویم دنیایم این سالها پرشده است از قرمز های بی دلیل …
اینجا که نباشی ، زندگی ام تا اطلاع ثانوی تعطیل میشود !



لحظاتی وجود دارند که دراز کشیده ای و خیره به آسمان و یک چیزی مثل صاعقه 
وجودت را خالی میکند.
زیرلب میگویی : دیگه مهم نیست !



شرمنده می کنی ؛ گاهی در خواب به من سر می زنی !



جمله “بی تو میمیرم” را هیچوقت باور نکن …
من بی تو هنوز زنده ام ، زنده ای که روزی هزار بار آرزوی مرگ دارد !



حواسم را پر
ت کرده ای …
آنقدر دور که دیگر یادم نیست “تو” رفته ای و “من” حواسم نیست !



کاش شبی
روزی
جایی
بر لبان تو تکرار میشد نامم …



آرزو کردند باران ببارد ولی خبر نداشتند مترسک فقط دلبسته 
ی سایه ی خود بود !



من همونم که میگفتی به هزار گریه میارزه
پس نزا از غمه دوریت شونه های من بلرزه

بزرگ که میشوی ، غصه هایت زودتر از خودت قد میکشند ، دردهایت نیز …
غافل از اینکه لبخندهایت را در آلبوم کودکی جا گذاشته ای …



بهترین لذت دنیا وقتی است که وقت رفتن ، نرود …



آنقدر از حادثه پرم که وقتی به خانه می رسم ، تلویزیون لم می دهد روی کاناپه تا مرا تماشا کند !!!

 

نمی توان هیچ کس را مجبور به انجام کاری کرد ، مجبور به داشتن حسی … در نهایت به جایی می رسی که میفهمی هرکس دلیل خودش را دارد و فقط میتوانی امیدوار باشی تا دلیل کسی بشوی و دلیل کسی بمانی …



غمگینم همانند گمشده ای که بجای اینکه دنبالش بگردند ، بیشتر فراموشش میکنند …



فاصله زمین تا آسما
ن ، همان فاصله دل من تا دل توست.



هرچه لباس می پوشم افاقه نمی کند ، نبودنت کنارم زمستان سختی است.



از دیروز که لبخند زدی هزار سال میگذرد اما ، اکنون تو رفته ای و لبخندت به جا مانده که امروز به من می خندد !



هوا بارانی ست ولی شیشه ؛ چرا بخار نمیگیری ؟
نترس ؛ رفت … دیگر اسمش را رویت نمی نویسم !



احساسِ من درد میکشد و افکارِ من تو را بر روی این دیوار !



از یک جایی به بعد فاصله دیگر دور نیست ، درد است ، نزدیک است !



گرچه همه بودند اما تو که نبودی و بودن همه نبودن بود تا بودن …
تو نبودی و من در فراقت تمام خلوتم را با خودم تقسیم کردم !

 

بی تو ، زندگی چیزی شبیه هر روز مردن ست !



بعضی درد ها را باید نوشت
بعضی درد ها را باید گفت
بعضی 
درد ها را باید کشید …



دلم شاخه ی شاتوتی که باد خونش را به در و دیوار پاشیده است.



بعد تو یه صداى مزاحمى هیچوقت ولم نکرد !
یه صداى مبهمى که هر دم تو گوشم میگفت : باختى …



آرام در گوشه ای نشسته ام ، کار از چسب و باند و پانسمان گذشته ؛ زخم به روحم رسیده !



چه غم انگیز است سرنوشت ماهیِ کوچک وقتی به هوای جفت خود به اقیانوس می زند و نهنگ ها عاشقش می شوند.



گاهی باید باور کرد که خیلی از آرزوها و رویاهامون فقط توی عکسها و فیلمها واقعیت دارند !



ارزش دل قد یک مورچه است !!!
هر دو خواسته یا ناخواسته زیر پا له میشوند.



دردناک ترین جدایی ها آنهایی هستند که نه کسی گفت چرا و نه کسی فهمید چرا !

منبع: smskhor.ir



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 739
برچسب ها :

تاريخ : جمعه 17 خرداد 1392 | 14:32 | نویسنده : |