اس ام اس عشقولانه 

 منکه از کوی تو بیرون نرود پای خیالم…
نکند فرق بحالم! چه برانی.. چه بخوانی..
چه به اوجم برسانی.. چه به خاکم بکشانی..
نه من آنم که برنجم!!! نه تو آنی که برانی!!!
.
.
.
نگاهت کافیست تا در هوای آمدنت بمیرم…
تو همیشه دعوتی راس ساعت دلتنگی…
.
.
.
عشق ؛ به زخم که برسد ، سکوت می شود
زخم که عمیق شود ، بیداریِ دل ، درد دارد !
من
در این بغض های هر لحظه
در این دلتنگی های مدام
در این آشفتگی های دقایقم
دارم
سکوت
می شوم
با من از عشق چیزی بگو
پیش تر از آنکه زخم هایم عمیق شود…!
.
.
.
پشت آن پنجره ی رو به افق ، پشت دروازه ی تردید و خیال
لا به لای تن عریانی بید ، من در اندیشه ی آنم که تو را
وقت دلتنگی خود دارم و بس
..
.
دلم واسه اول دبستان تنگ شده
که وقتی تنها یه گوشه حیاط مدرسه وایسادی…
یه نفر میاد وبهت میگه:میای باهم دوست شیم
.
.
.
دلتنگی فقط یک اسم مستعار است
برای تمام حس هایی که
اسمشان را نمی دانیم
و هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند . . .
.
.
.
آینه توی دلم با عشق تو رنگ شده
اس ام اس بهانه است دلم برات تنگ شده
.
.
.
مثل اتاق زیر شیروانی پر از خاطره ی بارانم ، کدام واژه می فهمد برایت چقدر دلتنگم ؟
.
.
.
قسم به آینه ی چشمت، به خوبیت به صفایت / دوباره مثل همیشه، دلم گرفته برایت
.
.
.
اگر امشب هم از حوالی دلم گذشتی آهسته رد شو غم را با هزار بدبختی خوابانده ام
.
.
.
اگه یه روز رفتی و برنگشتی بهت قول نمیدم منتظرت میمونم اما ازت یه خواهش دارم وقتی اومدی یه شاخه گل رو قبرم بزاری
.
.
.
درست است که نمی روی ، اما از آمدنت هم خبری نیست . . .
.
.
.
میتوانی به حساب سادگیم بگذاری که با تمام کم لطفی هایت هنوز دوست دارم . . .
.
.
.
ای کاش نقشه سرزمینم به جای گربه شبیه سگ بود تا مردمش به جای اینهمه خیانت با وفا بودند…
.
.
.
خانه دلت را از شیشه بساز ولی به سنگها بگو دلم از فولاد است!
.
.
.
لا لا لا لا نخواب دنیا خسیسه / واسه کمتر کسی خوب مینویسه
یکی لبهاش همیشه غرق خندست / یکی پلکهاش تو خوابم خیسه خیسه
.
.
.
نمیدانم گنجشکها که آنقدر شبیه به هم هستند چطور همدیگر را می شناسند؟؟؟؟ و نمیدانم چقدر شبیه من هست که تو دیگر من را نمی شناسی…..
.
.
.
نبودنت را دارم با ساعت شنی اندازه میگیرم…
یک صحرا گذشته است…
.
.
.
در یک آشنایى دوستانه ، ما با هم دست دادیم…
تو فقط دست دادى و من…
همه چیزم را از دست دادم.
.
.
.
چه سخته به کسی که دوستش داری بال و پر بدی اما وقتی پرید واسه یکی دیگه بپره
.
.
.
درخت دلتنگ تبر شد
وقتی پرنده ها سیمهای برق را به شاخه هاى درخت ترجیح دادند!
.
.
.
میدونی چرا باختی؟
چون وقتی خواستی من ببازم یادت رفت که من یارت بودم نه حریفت
.
.
.
من نه عاشق بودمو نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من…
من خودم بودمو یک حس غریب که به صد عشقو هوس می ارزید…
من دنبال نگاهی بودم که مرا از پس آن سادگیم می فهمید…
و خدا میداند سادگی از ته دل بستگیم پیدابود



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 658
برچسب ها :

تاريخ : چهارشنبه 25 ارديبهشت 1392 | 15:24 | نویسنده : |