فقروثروت

Animated wallpaper, screensaver 240x320 for cellphone

 

روزي یک مرد ثروتمند، با پسرش به سفري رفتند و در راه به دهی رسیدند. آنها یک روز یک

شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش

پرسید: نظرت درباره مسافرتمان چه بود؟ پسر پاسخ داد: عالی بود پدر …پدر پرسید: آیا به

زندگی فقیرانه آنها توجه کردي؟ پسر پاسخ داد: فکر کنم. پدر پرسید: چه چیز از این سفر یاد

گرفتی؟ پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت:

فهمیدم که ما در خانه، یک سگ داریم و آنها 4 تا. ما در حیاط مان فانوس هاي تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایشمحدود

می شود اما باغ آنها بی نهایت است. در پایان حرف هاي پسر زبان مرد بند آمده بود، پسر اضافه کرد: متشکرم پدر که به من نشان دادي ما واقعا

چقدر فقیر هستیم…



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 717
برچسب ها :

تاريخ : شنبه 17 فروردين 1392 | 22:50 | نویسنده : |