خدایا لج نکن…
قبول کن حق با شیطان بود…
ادمیانت قابل پرستش نیستن..

 

دوست داشتن با داشتن دوست فرق میکند
دوست داشتن امریست لحظه ای
داشتن دوست استمرار لحظه های دوست داشتن است

  

 

 

 

 

مشترک گرامی!
تاریخ شار‍ژ ارادت ما به شما تا وقتی نفس باقی است اعتبار دارد!
“همراه آخر”

 

سوگند به تو ای دوست در این معبد خاموش
هرگز نکنم مهر و وفای تو فراموش

قبله ی من نگاه تو/چشمهای من برای تو
جون من فدای تو/میگم که دوست دارم
هر نفسم به یاد تو

 

تو را چون موج دریا دوست دارم
تورا چون عطر گلها دوست دارم
بخند ای غنچه ی گلزار هستی
که من خندیدنت را دوست دارم

 

میخوام که عاشقت بشم /گل شقایقت بشم
دلم واست تنگ شده بود /گفتم مزاحمت بشم

 

قشنگترین صدایی که می تونین از عشقتون بشنوین
وقتیه که از خواب بیدار میشه و گیج حرف میزنه!

 

قصه ی عشق من و تو به قشنگی خیاله
من و تو ماهی و آبیم که جداییمون محاله…!

 

مشترک گرامی ورود شما به قلب فرستنده ی پیام با موفقیت انجام شد
خروج امکان پزیر نمیباشد

 

دوست دارم تا اخر
تا انتهای باور ،تا آخر زمونه
این خط و_اینم+نشونه

 

ما غصه خور تلخی فریاد شماییم
شادیم در آن لحظه که در یاد شماییم

 

دل تو وقتی میگیره دل من میخواد بمیره
حاظرم دلت فدات شه تا دیگه دلت نگیره

 

اگه صدامو میشنوی دیگه ازم جدا نشو
دنیا بهم وفا نکرد تو دیگه بی وفا نشو…

 

داشت از تنهایی اش میگفت
اما صدای بوق پشت خطی امانش را بریده بود!…

دلت که گرفته باشه با صدای ترانه که هیچ
با صدای دست فروش دوره گرد هم گریه میکنی!…

 

بیادتم!
حتی اگر قرار باشد شبی بی چراغ در حسرت یافتنت تمام دنیا را قدم بزنم

 

هنوز هم صدقه هایم به نیت سلامتی توست
هی معشوقه ی من سلامتی؟

 

ارزش دوست برایم آنقدر هست که حاظرم برای قدمهایش پل عبور شوم…
حتی اگر برای لحظه ای زیر پایش را نگاه نکند…

 

 

مردم شهری که همه در آن لنگ راه میروند
بر کسی که راست میرود میخندند!

 

مرا پاپتی میخواند !
آنکه کفشهایم در راهش پاره شد

 

ارادتمند کسانی هستیم که تو خاطرمون ابدی هستن
ولی تو خاطرشون عددی نیستیم

 

دلم میگیرد وقتی میبینم او هست،من هم هستم!
اما…”قسمت”نیست…!!

 

دلگیرم از مرغانی که دانه خوردنشان پیش ما بود
ولی جای دیگر تخم میگذارند
بگزار بروند روزی بوی کباب شدنشان به مشاممان میرسد

 

گاه نمیدانم چه پیامی را بهانه کنم تا از حال آنکه دلم با اوست آگاه شوم
این بار که دلتنگی را بهانه کردم، فردا را چه کنم

 

به سلامتی آس و پاسی که وقتی گفت عشق چهار حرفه
همه مسخرش میکردن ولی برگشت و گفت ر ف ی ق عشقه…!

 

گفتم :بیا!
گفت پاهایم یخ زده…
رفتم به پایش سوختم…
گرم شد و رفت به سوی دیگری…

 

جسد کسانی که میگفتند بی تو میمیرم پیدا شد
در آغوش دیگری جان دادند